به نام معبود چمران ها
امروز توی دانشکده مشغول کار با کامپیوتر بودم.چندتا از دانشجویان ارشد هم حضور داشتند. دو تا از آقایونشون بعد از اینکه کلی حرفای بی هوده که اصلا به سنشان نمی آمد زدند شروع کردند به فخر فروشی و به قولی، تا جلوی همدیگه و بقیه کم نیاورده باشن. یکی این می گفت، یکی اون. از کارایی که کرده بودند می گفتند.گاهی هم که یکیشون کم می یاورد مغلطه می کرد و سعی می کرد کار دیگری را کوچک جلوه دهد. آخر سر هم قرار گذاشتند فردا مدارکشان را رو کنند و برای حرفهایشان سند بیاورند. حال بماند که بلند هم صحبت می کردند و نمی گذاشتند من هم به کارم برسم. بعد از اینکه از اتاق بیرون آمدم به یاد همایشی که چند روز پیش در دانشگاه برگزار شده بود افتادم. همایش شهید دکتر مصطفی چمران، با حضور دکتر طباطبایی و سید مهدی شجاعی. با خود اندیشیدم چگونه است که شهید چمران که تا آن زمان دانشگاههای ایران چنین دانشجوی نمونه ای را به خود ندیده بود اینگونه ویژگی بارزش، فروتنی و تواضع بود. او که استادی که هیچکس نمره بالاتر از 15 از او نگرفته بود، به اونمره 22 می دهد.چون لایقش بود. او که بعدها دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاه آمریکا گرفت اما این ها و تمام مادیات دنیااو را مجذوب خود نکرده بودند. از تمام تعلقاتش دل برید و خودش را وقف مردم تمام قرون و اعصار کرد. پس من امروز به عینه دیدم تفاوت دورافتاده های از اصل خویش را و عاشق و مجنون معبود را.